یکی از چهرههای سرآمد استان قزوین عنوان کرد؛
پیشرفتهای علمی از پیشرفت آگاهی در علوم پایه حاصل میشود
به گزارش روابطعمومی بنیاد نخبگان استان قزوین برخی از مستعدین برتر مورد حمایت بنیاد ملی نخبگان در روز سهشنبه هشتم آذرماه با استاد "فریدون عزیزی" از چهرههای سرآمد استان قزوین و عضو هیاتعلمی پژوهشکده غدد دانشگاه علومپزشکی شهید بهشتی نشستی صمیمانه برگزار کردند.
در این نشست که به منظور بهرهمندی از تجربیات دکتر عزیزی طراحی شده بود "سیدمهدی زارعزاده" رتبه ۱۰ کنکور و دانشجوی تحصیل همزمان کامپیوتر و پزشکی، "رضا رهبری کرامت" رتبه برتر کنکور و رتبه ۱۱ کشور در آزمون علوم پایه پزشکی، "امیرحسام سپاهی" رتبه ۲۸ منطقه ۲ در کنکور سراسری، "دکتر محمد نوروزی" رزیدنت ارتوپدی دانشگاه شهیدبهشتی و فارغ التحصیل MD-MPH دانشگاه تهران و دارای مدال طلای المپیاد فلسفه پزشکی و همچنین "آبتین قاسمپور" رتبه ۶۸ کنکور و رتبه دوم کشور در آزمون علوم پایه پزشکی و دارای مدال طلا المپیاد سلولهای بنیادی و مدال نقره المپیاد فلسفه پزشک حضور داشتند.
جلسه به روش پرسش و پاسخ گذشت و استاد عزیزی با طمانینه و اشتیاق به سوالات مهمانان خود در پژوهشکده غدد درون ریز و متابولیسم، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی پاسخ داد.
ابتدا آبتین قاسمپور ضمن طرح سوالی در خصوص جایگاه علمی ایران در رشته پزشکی دیدگاه استاد عزیزی را در مورد مسیر طی شده جویا شد و از وظیفه دانشجویان در این عرصه پرسید و استاد عزیزی اینگونه پاسخ داد که: وضعیت بهداشتی و آموزش پزشکی نسبت به ابتدای انقلاب تغییرات زیادی داشته است. در ابتدا دانشگاههای علوم پزشکی کمی داشتیم و تعداد پزشکان ایران مناسب نیازهای داخل کشور نبود. اما اکنون از نظر آماری پیشرفتهای قابل توجهی داریم و از نظر پژوهشی نیز وضعیت بهتر شده است و تعداد مقالات بسیار زیادی در این زمینه وجود دارد.
در ابتدا فقط ۲ موسسه، یعنی دانشکده بهداشت دانشگاهتهران و انستیتو پاستور کار تحقیقاتی میکردند؛ اما در حال حاضر گستردگی مراکز تحقیقاتی بیشتر شده، برای مثال فقط در پژوهشکده غدد دانشگاه شهید بهشتی حدود ۲۰۰ مقاله ISI به ثبت رسیده است.
در مجموع میتوان گفت در حوزه علومپزشکی چند نکته مثبت و منفی دیده میشود؛ نکات مثبت همین پیشرفت آماری و افزایش تعداد دانشگاهها و رشد خوب تعداد مقالات است که البته بیشتر در بعد کمی بوده تا کیفی، از طرف دیگر حضور پررنگتر و تاثیرگذار زنان در عرصههای علمی را که از برکات انقلاب اسلامی است نباید نادیده گرفت که علت اصلی آن هم نگاه حضرتامام (ره) در ایجاد فرصتهای برابر برای همگان بوده است.
اما نقاط منفی هم وجود دارد که باید رفع شود که یکی از آنها تمایل کمتر هیئت علمی به کار در مراکز دولتی و آموزشی است و دیگر اینکه نظامآموزشی ما تمام وقت نیست، بلکه پاره وقت است و اگر بتوان افراد را برای آموزش و یادگیری ساعات بیشتری در این سیستم نگهداشت، بازدهی بهتری دارد. نکته بعدی تمایل کمتر دانشجویان جدید به امر پژوهش است که این موضوع میتواند تا حدی مربوط به مسائل اجتماعی و چالشهای عمومی برای همه افراد باشد.
سوال دومی که مطرح شد در حوزه ورود به فعالیت پژوهشی بود و اینکه چطور میتوان یک پژوهش نافع را شناسایی کرد و استاد عزیزی در رابطه با این سوال گفت: مفهوم علم اساسا به معنی شناخت محیط پیرامون است و پژوهش هم در ذات خود نافع است. با این حال نباید در ابتدای مسیر انتظار داشت که حتما بتوان کارهای بسیار عمیق و تاثیرگذاری انجام دهد بلکه ورود به پژوهش همچون پلههای یک نردبان است و افراد باید گام به گام پلهها را طی کنند تا به تدریج بتوانند کارهای موثری انجام دهند.
سوال سوم مهمانان دربارهی تجربه شخصی استاد عزیزی از ورود به پژوهش بود که استاد عنوان کرد: لطفالهی همیشه بر زندگی من موثر بوده است. همراه دوستان گروهی داشتیم که بعد از پایان تحصیل پزشکی دور هم جمع شدیم و تصمیمات خود را برای آینده گفتیم، برخی تصمیم گرفتند که به شهر خود بروند و به مردم خدمت کنند، با این حال من احساس میکردم که باید بروم و علم پزشکی را در بهترین مراکز بیاموزم و بعد از برگشتن برای تحول در آموزش پزشکی تلاش کنم.
با این هدف به آمریکا، شهر بوستون رفتم و در آنجا مجدد دوره اینترنی را گذراندم و سپس رزیدنتی در بیماریهای داخلی و در ادامه برای دوره فوق تخصص، با پروفسور استوود (Astwood )صحبت کردم، وی نفر اول رشته غدد در دنیا بود و تکست بوک غدد هم نوشته ایشان بود، پروفسور استوود مرا پذیرفت ولی در آن زمان یک دانشجو داشت و به من گفت که ۶ماه بعد که این دانشجو فارغ التحصیل شود، من میتوانم کار خود را آغاز کنم، من مردد بودم چون ۶ ماه زمان زیادی بود.
پس در ادامه با یک استاد دیگر به نام دکتر بری ورمن ( Brawerman )صحبت کردم و حس کردم ایشان هم به لحاظ علمی توانمند ی زیادی دارند و چندین مقاله هم نوشته بودند. برای رفع تردید تصمیم گرفتم استخاره بگیرم و استخاره به نحوی آمد که بهتر است دانشجوی دکتر بری ورمن شوم و همین کار را کردم و ایشان چند ماه بعد در موقعیتهای مهم تحقیقاتی قرار گرفتند و از طرفی پروفسور استوود پنج ماه بعد متاسفانه دچار سکته قلبی شدند و فوت کردند.
من بههمراه دکتر بری ورمن، کارهای بالینی و تحقیقاتی انجام میدادم و در بیمارستان و آزمایشگاه حاضر میشدم؛ بعد از مدتی دکتر بری ورمن یک پیشنهاد در جنوب ایالت ماساچوست گرفت و به آنجا رفت و من هم به ایران برگشتم اما از آمریکا با من تماس گرفتند که با وجود درخواستهایی از طرف اساتید برای پر کردن جایگاه دکتر بری ورمن، رزیدنتهای ایشان اصرار دارند که شما برگردید و این وظیفه را بر عهده بگیرید. که اینجا هم مجدد تجلی رحمت خداوند بود و بنده مدتی استاد آنجا شدم.
اساتید در آمریکا به گونهای هستند که یک خط تحقیقاتی را مد نظر قرار میدهند و در همان حوزه فعالیت میکنند و همین باعث میشود که خالقیت پیدا کنند. موضوع خالقیت در پژوهش بسیار مهم است. همچنین تسلط به منابع هم اهمیت دارد که تنها از راه مطالعه بدست میآید و این ۲ مورد در کنار هم باعث پیشبرد پژوهش میشود. امر خالقیت متاسفانه در سیستم آموزشی ما زیاد وجود ندارد و فراگیران بهویژه در مدارس، خالق پرورش نمییابند، این در حالیاستکه آموزش در کشورهای دیگر به سمت فعالیتهای گروهی و همکاری است و آموزش فردی و حفظی چندان جایگاهی ندارد.
به ایران که برگشتم تعداد زیادی بیمار با علائم گواتر به مطبم مراجعه کردند و این موضوع برای من سوال مهمی ایجاد کرد. قبل از انقلاب تحقیقی در حوزه گواتر انجام شد که نشان میداد درصد آن در کشور زیاد است و برای رفع کمبود ید، بحث نمک یددار هم مطرح شده بود، ولی در نهایت به نتیجهای نرسیده بود. تحقیق و بررسی و نمونهگیری را شروع کردیم، در نمونهها فردی با ضریب هوشی بالای 90 وجود نداشت و بیشتر دانشآموزان حتی در امتحان ششم ابتدایی هم قبول نمیشدند.
برای آنها یک داروی حاوی ید تزریق شد و بعد از چند ماه که برای بررسی برگشتیم، بهقدری وضعیت تفاوت کرده بود که از روستاهای اطراف هم مراجعه میکردند و میگفتند که به فرزند ما هم "داروی هوش" تزریق کنید. که متعاقب آنهم پروژه گواتر برای کاهش کمکاری تیروئید آغاز شد.
همچنین دکتر عزیزی درباره راهاندازی بیمارستان طالقانی هم گفتند: قبل از انقلاب این بیمارستان به نام بیمارستان کمک۴ برای خدمترسانی به معلولان راهاندازی شد اما اقدامی صورت نگرفت و پس از انقلاب دانشجویانی از دانشگاه شهید پزشکی کار راهاندازی بیمارستان را بر عهده گرفتند، این ماجرا در زمان وزارت دکتر سلیمی در وزارت بهداری بود که من هم بعد از بازگشت از آمریکا رئیس این بیمارستان شدم. آن زمان بیمارستان تخت هم نداشت و کمکم تجهیز آن را آغاز کردیم و هر یک از دوستانم که از خارج بر میگشت به این بیمارستان میآوردم؛ مثل دکتر مرندی برای بخش اطفال و دکتر فاضل برای بخش جراحی تا در کنار هم بیمارستان را برای خدمت به مردم آماده کنیم.
سوال دیگر مهمانان جوان در رابطه با توصیههای استاد برای ورود دانشجویان به امر پژوهش بود که این انسان فرهیخته عنوان کرد که علاقه بسیار اهمیت دارد و افزود: اگر فردی به کار پژوهشی علاقه داشته باشد، میتواند وارد این حوزه شود. همچنین دانشجویان علومپایه هم میتوانند کارهای پژوهشی انجام دهند؛ چرا که بیشتر پیشرفتهای علمی از پیشرفت آگاهی در علوم پایه حاصل میشود.
مهمانان در این نشستصمیمی از دوران تحصیل دکترعزیزی در سالهای دبیرستان هم جویا شدند که ایشان گفتند: ابتدا در قزوین بودم و سپس برای دوران دبیرستان به تهران آمدم، در دبیرستان رازی در خیابان فرهنگ مشغول به تحصیل شدم؛ این دبیرستان توسط فرانسویها ساخته شده بود و یک بخش ایرانی و یک بخش فرانسوی داشت که رقابت بین دانشآموزان این ۲ بخش زیاد بود و وی اشاره کرد که از شاگردان ممتاز آنجا بود.
قاسمپور از ارتقای بعد معنوی و اخلاقی هم سوالاتی در ذهن داشت که استاد عزیزی اینگونه پاسخ دهد: یکی از مسائل مهم ارتباط با افراد معنوی است؛ آیتالله جوادی آملی مدتی از سال را به دماوند میآمدند و من روزهای پنجشنبه و جمعه به مسجدی که ایشان نماز میخواندند میرفتم و مسیری را تا خانه با هم پیاده قدم میزدیم و در این مدت صحبتهای ایشان برای من بسیار ارزنده بود. همچنین در دوران دانشجویی از سخنرانیهای استاد مطهری و آیتالله طالقانی استفاده میکردم، بیانات این افراد روی رفتار من بسیار اثرگذار بود.
در پایان هم استاد "تکست بوک غده تیروئید" که نوشته استاد بری ورمن بود را به مهمانانش نشان داد که عکس وی را هم روی کتابخانه نصب کرده بود.
انتهای پیام
نظر دهید